بلوغ شرعیبُلوغ، اصطلاحی در فقه و حقوق، به معنای رسیدن انسان به مرحلهای از رشد که ملزم به رعایت قوانین شرعی یا عرفی باشد. بلوغ یکی از شرایط عمومی الزام به تکالیف، و برخورداری از برخی حقوق است که «اهلیت» خوانده میشوند. فهرست مندرجات۲ - تعریف بلوغ ۳ - کاربرد فقهی ۴ - نشانههای بلوغ ۴.۱ - نشانههای مشترک ۴.۱.۱ - روییدن مو بر شرمگاه ۴.۱.۲ - احتلام ۴.۱.۳ - سن ۴.۲ - نشانههای ویژهی دختران ۴.۲.۱ - حیض ۴.۲.۲ - بارداری ۵ - حکم شک در بلوغ ۶ - راههای اثبات بلوغ ۶.۱ - ادّعای بلوغ ۶.۲ - مشاهده ۶.۳ - بیّنه ۷ - آثار بلوغ ۸ - بلوغ و عبادات ۹ - بلوغ و رفع محجوریت ۱۰ - بلوغ و احکام وضعی ۱۱ - علائم بلوغ در نظر امامیه ۱۲ - علائم بلوغ در نظر شافعیه ۱۳ - علائم بلوغ در نظر حنابله و مالکیه ۱۴ - علائم بلوغ در نظر ابوحنیفه ۱۵ - فهرست منابع ۱۶ - پانویس ۱۷ - منابع ۱ - بلوغ در قرآن و سنتاین موضوع با تعابیر مختلف در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته و با مترتب شدن آثاری بر آن، در سنت نبوی بسط یافته است. [۷]
سعید بن منصور، السنن، ج۳، ص۹۵، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بمبئی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۲م.
در عهد صحابه و تابعین، گسترش بحث از اشتراط بلوغ را میتوان در پیرامون پارهای احکام فقهی مربوط به نفوذ بیع، طلاق و وصیت، پذیرش اقرار و شهادت و حتی برخی احکام جزایی همچون اقامه حد پیگیری کرد. [۸]
صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۴، ص۱۵۳-۱۵۴، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۹]
سعید بن منصور، السنن، ج۳، ص۱۵۱، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بمبئی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۲م.
[۱۰]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۱، ص۳۰۵، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۱]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۴، ص۷۴، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۲]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۴، ص۳۳۹، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۳]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۴، ص۳۶۰، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۴]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۵، ص۴۸۰، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۱۵]
ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۶۴.
۲ - تعریف بلوغبلوغ عبارت است از پایان دوران کودکى فرد و رسیدن وى به سنّى که اهلیت توجّه تکلیف، پیدا کرده و ملزم به رعایت قوانین شرعى مىگردد. ۳ - کاربرد فقهیاز این عنوان در باب حجر، از جهات مختلف و در بسیارى از ابواب دیگر، به عنوان شرط تکلیف، منصب یا برخى احکام وضعی، به نحو خاص سخن رفته است. ۴ - نشانههاى بلوغبلوغ به عنوان یکى از شرایط تکلیف، در فقه جایگاه ویژهاى دارد؛ بدین جهت، سنّ بلوغ، سن تکلیف نامیده شده است. در شرع مقدّس براى بلوغ نشانههایى تعیین شده که وجود هریک از آنها دلیل بر بالغ شدن فرد است. برخى از این نشانهها مشترک میان دختر و پسر و برخى خاصّ دختر است. ۴.۱ - نشانههاى مشترکبرخی گزارشهای رسیده از سده نخست هجری نشان میدهند که صرفاً ظاهر شدن نشانههای جسمی، به عنوان تحقق بلوغ و مبدأ زمانی تکلیف تلقی شدهاند. [۱۷]
صنعانی، عبدالرزاق،المصنف، ج۴، ص۱۵۴، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۱۸]
سعید بن منصور، السنن، ج۳، ص۱۵۲، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بمبئی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۲م.
[۱۹]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۶، ص۲۲۱، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
[۲۱]
ابن قاسم، عبدالرحمان، المدونه الکبری، ج۱۶، ص۲۱۷، قاهره، ۱۳۲۳ق.
[۲۲]
بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۵۸، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
از اواخر سده اول و طی سده دوم ق، در کنار تأکید برخی فقیهان بر نشانههای جسمی [۲۴]
ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، ج۵، ص۴۸۰، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق.
از سوی برخی دیگر، رسیدن به مقطع سنی خاص نیز نشانه بلوغ تلقی شده است. [۲۵]
سعید بن منصور، السنن، ج۳، ص۳۸۲، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بمبئی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۲م.
غالب فقیهان اصحاب حدیث، برخی از فقیهان مالکی و حنفی و عموم فقیهان شافعی و زیدی، ۱۵ سالگی را به عنوان سن بلوغ در دختر و پسر پذیرفتند. [۲۷]
شافعی، محمد، الام، ج۳، ص۲۲۰، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، دارالمعرفه.
[۲۹]
جصاص، احمد، مختصر اختلاف العلماء، ج۳، ص۶۲۵، به کوشش نذیر احمد، بیروت، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۶م.
[۳۱]
محمد بن عربی، عارضة الاحوذی، ج۶، ص۱۱۶، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۳۵]
نووی، یحیی، ج۱۳، ص۲۱، المجموع، جده، مکتبه الارشاد.
[۳۶]
ابن مرتضی، احمد، البحر الزخار، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش عبدالله جرافی، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م.
[۳۷]
مرداوی، علی، الانصاف، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۶ق/ ۱۹۵۶م.
[۳۸]
غنیمی، عبدالغنی، اللباب، ج۲، ص۷۱، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۴.۱.۱ - روییدن مو بر شرمگاهروییدن موى درشت بر شرمگاه (موى زهار) نشانهی بلوغ به شمار مىرود. در اینکه روییدن موى صورت (ریش) و برآمدن شارب (سبیل) نشانهی بلوغ است یا نه اختلاف مىباشد. نیز در اینکه روییدن مو سبب بلوغ است یا دلیل و کاشف از تحقّق بلوغ پیش از آن، کلمات فقها مختلف است. نظر دوم (دلیل و کاشف از تحقّق بلوغ) به مشهور نسبت داده شده است. ۴.۱.۲ - احتلام- احتلام یعنى بیرون آمدن منی. مراد، توانایى جسمانى فرد براى خروج منى است؛ بدین معنا که اگر بخواهد، مىتواند از راه آمیزش یا استمناء از خود، منى خارج نماید هرچند بالفعل منى از او خارج نشده باشد. - البتّه احتلام تنها در زمانى نشانهی بلوغ به شمار مىرود که بلوغ در شخص محتمل باشد. در غیر این صورت- بنابر تصریح برخى- اعتبارى به خروج مایعى با ویژگیهاى منى نیست. زمان محتمل، بنا به گفتهی بعضى در دختر از نه سالگى و در پسر از ده سالگى آغاز مىشود. ۴.۱.۳ - سن- سنّ بلوغ بنابر مشهور، در پسر پانزده و در دختر نه سال تمام قمرى است. - چنانچه تا آن زمان هیچ یک از دو نشانهی پیشین تحقّق نیافته باشد با رسیدن به سنّ یاد شده حکم به بلوغ فرد مىشود. - برخى سنّ بلوغ پسر را آغاز پانزده سالگى و برخى دیگر ابتداى چهارده سالگى و بعضى سنّ بلوغ دختر را اتمام ده سال دانستهاند. ۴.۲ - نشانههاى ویژهی دختراناین نشانهها که در حقیقت کاشف از بلوغ است نه علّت آن عبارت است از. ۴.۲.۱ - حیضنخستین عادت ماهانهی دختر، نشانهی تحقّق بلوغ پیش از آن است . ۴.۲.۲ - باردارىبارداری از آن جهت نشانهی بلوغ به شمار رفته که کاشف از خروج منى است. ۵ - حکم شک در بلوغدر موارد شک در تحقّق بلوغ، اصل، عدم آن است. ۶ - راههاى اثبات بلوغبراى اثبات بلوغ، سه راه ذکر شده است. ۶.۱ - ادّعاى بلوغنوجوانى که ادعاى بلوغ مىکند اگر منشأ آن احتلام باشد چنانچه خروج منى در حقّ او محتمل باشد، از او پذیرفته مىشود. برخى بر ثبوت بلوغ در این صورت به صرف ادّعاى فرد، اشکال کردهاند. بعضى ادعاى بلوغ به سبب حیض از جانب دختر را- همچون ادعاى بلوغ به سبب احتلام- در صورتى که حیض در حق وى محتمل باشد، قابل پذیرش دانستهاند. ۶.۲ - مشاهدهادعاى بلوغ به سبب روییدن موى درشت بر شرمگاه، پذیرفته نمىشود بلکه صحت ادعا با مشاهدهی زهار مدعی، بررسى مىگردد، چنانچه مشاهده، ادعا را تصدیق کند، پذیرفته مىشود. ۶.۳ - بیّنهاز مدعی بلوغ به سبب سنّ، بینه، مطالبه مىشود. با اقامه آن، بلوغ اثبات مىگردد. ۷ - آثار بلوغ۱) با تحقّق بلوغ، انسان، مشمول تکالیف الهى و مخاطب احکام و دستورهاى دینى اعم از حقوقى، کیفرى، اقتصادى، اجتماعى و سیاسى قرار مىگیرد. ۲) همچنین براى انجام دادن معاملات، قراردادها و پذیرش مسئولیتهاى گوناگون، اهلیت پیدا مىکند. [۵۴]
مراغی، عبدالفتاح، العناوین، ج۲، ص۶۶۰.
۳) از دیگر آثار بلوغ در شرع مقدّس، شرطیت بلوغ، در موارد زیر است: ثبوت قصاص و حدود، امامت جمعه، قضاوت، مرجعیت تقلید، شهادت و اقرار. در خصوص آثار بلوغ، باید توجه داشت که تکالیف الزامی مشروط به بلوغ است. علاوه بر آن، به استناد قرآن کریم، کودک از تصرف در اموال و حقوق مالی خود محجور است و بلوغ به همراه «رشد» - که برخی از علما در تبیین ماهیت آن، دو عنصر «صلاح دینی» و «حفظ مالی» را دخیل دانستهاند. - مبدأ زوال حجر به شمار میرود. [۶۱]
قانون مدنی، ماده ۲۰۷.
باید افزود احکامی چون مواریث، دیات و ضمان مشروط به بلوغ نیست. [۶۲]
مراغی، عبدالفتاح، العناوین، ج۲، ص۶۶۰، قم، ۱۴۱۸ق.
(برای نمونههایی از قوانین مدون، رجوع کنید به قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی. [۶۳]
قانون مدنی، ماده ۱۱۸۳.
[۶۴]
قانون مدنی، ماده ۱۲۱۶.
[۶۵]
قانون مجازات اسلامی، ماده۵۰.
) در برخی مسائل خاص، از جمله صحت اسلام آوردن کودک، صحیح بودن عبادات و نفوذ تصرفات او نیز اختلاف است. [۶۶]
محمد بن عربی، عارضة الاحوذی، ج۶، ص۱۹۷، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۷۳]
محمد بن عربی، عارضة الاحوذی، ج۶، ص۱۱۶، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۷۴]
سرخسی، محمد، الاصول، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۲، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق.
۸ - بلوغ و عباداتبلوغ، شرط وجوب عباداتى همچون نماز و روزه است؛ لیکن در اینکه مشروعیت عبادات نیز مشروط به آن است، اختلاف مىباشد. بنا بر شرطیت، بر عبادات غیر بالغ ممیز، اجر و پاداشى مترتّب نمىگردد. ولى بنابر عدم شرطیت، عبادت وى مستحب و بر آن اجر و پاداش اخروى مترتّب مىگردد. قول دوم به مشهور نسبت داده شده است. ۹ - بلوغ و رفع محجوریتغیر بالغ از تصرف در اموالش ممنوع است (حجر). براى تصرف در اموال و انجام دادن معاملات و رفع محجوریت فرد، علاوه بر بلوغ، باید توانایى (رشد و عدم سفاهت) وى نسبت به انجام دادن معاملات، محرز شود. ۱۰ - بلوغ و احکام وضعىاحکام وضعی دوگونه است. منشأ آن، دوگونه بودن افعال صادر از انسان است که موضوع احکام وضعى قرار مىگیرد. ۱. افعالى که قصد و ارادهی فاعل، در موضوع قرار گرفتن آنها براى احکام شرعی دخیل است، مانند عقود و ایقاعات. ۲. افعالى که بدون قصد و ارادهی فاعل، موضوع احکام شرعىاند، مانند آمیزش، مباشرت نجاست و تلف کردن مال دیگرى که به ترتیب، موضوع جنابت، نجاست و ضمان هستند. بلوغ در افعال نوع دوم، شرط نیست، لیکن در نوع نخست، مشهور، قائل به شرطیت بلوغ در صحت عقود و ایقاعات- جز در موارد استثنایى- شدهاند. [۷۸]
انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۳، ص۲۷۸.
[۸۱]
سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج ۱۶، ص ۲۶۱.
۱۱ - علائم بلوغ در نظر امامیهالف ـ احتلام یا خروج منی از دستگاه تناسلی (در مرد و زن). ب ـ انبات، روییدن موی درشت بر زهار (در مرد و زن). ج ـ اتمام ۱۵ سال (در مرد) و ۹ سال (در زن) بنابر مشهور. و مرحوم شیخ طوسی در کتاب المبسوط «حیض» را نیز از علائم بلوغ زن دانسته است. غالب فقیهان امامی با استناد به روایات رسیده از اهل بیت (علیهمالسّلام)، رسیدن به سن ۱۵ در پسران و ۹ سالگی در دختران را شرط بلوغ دانستهاند. [۹۱]
قانون مدنی، اصلاحی دی ۱۳۶۱.
[۹۲]
بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۳، ص۱۶۹، به کوشش محمد تقی ایروانی، نجف، ۱۳۸۴ق.
اختلاف روایات منقول از اهل بیت (علیهمالسّلام) در باب تعیین دقیق سن بلوغ سبب گردیده است که برخی فقیهان متأخر درصدد جمع بین این اخبار برآیند. از جمله، فیض کاشانی با گرایش معتدل اخباری، بلوغ را به اعتبار انواع تکالیف دارای مراتبی دانسته است. ( برای نقد آن، نک. [۹۵]
بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۳، ص۱۶۸، به کوشش محمد تقی ایروانی، نجف، ۱۳۸۴ق.
) شیخ یوسف بحرانی (د ۱۱۸۶ق/۱۷۷۲م)، فقیهی با همان گرایش، با عنایت به قراینی، این احتمال را مطرح کرده که ممکن است اختلاف در اخبار، بر حسب اختلاف اشخاص در قدرت عقلی و جسمی باشد. [۹۷]
بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۳، ص۱۶۸، به کوشش محمد تقی ایروانی، نجف، ۱۳۸۴ق.
[۹۸]
آبی، حسن، کشف الرموز، ج۱، ص۵۵۲ -۵۵۳، به کوشش علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، ۱۴۰۸ق.
[۹۹]
کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، ج۱، ص۷۹، چ سنگی، ۱۳۱۷ق.
از تکنگاریهای مربوط به بلوغ در فقه امامیه، کتاب مسألة فی البلوغ، از شیخ مفید (د۴۱۳ق/۱۰۲۲م) و رسالة فی البلوغ و حده، از عبدالعالی بن علی کرکی (د ۹۹۳ق/۱۵۸۵م) [۱۰۱]
مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ج۱، ص۲۰۳، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، ۱۳۶۸ش.
[۱۰۲]
بلوغ دختران، به کوشش مهدی مهریزی، ج۱، ص۲۲-۲۳، قم، ۱۳۷۶ش.
قابل ذکرند. در عصر حاضر نیز مسئله نشانههای بلوغ، به ویژه سن بلوغ در دختران، مورد توجه محافل فقهی و حقوقی قرار گرفته، و مقالاتی در نقد دیدگاه مشهور نوشته شده است. [۱۰۳]
بلوغ دختران، به کوشش مهدی مهریزی، ج۱، ص۲۲-۲۳، سراسر کتاب، قم، ۱۳۷۶ش.
هدف اصلی از این مقالات را باید روی آوردن به نشانههای طبیعی و عَرَضی بلوغ و تطبیق سن با آن - و نه موضوعیت بخشیدن به سن مذکور در روایات - دانست. (برای نمونهای از نقد این دیدگاهها، نک به البلوغ جعفر سبحانی. )۱۲ - علائم بلوغ در نظر شافعیهالف ـ انزال، خروج منی (در مرد و زن). ب ـ انبات، نبات عانه (در مرد و زن). بنابر قول اصح فقط در کافر علامت بلوغ است نه در مسلم. ج ـ سن یعنی اتمام ۱۵ سال (در مرد و زن). د ـ حیض (عادت ماهانه) (در زن). هـ ـ حبل (آبستن شدن) (در زن). ۱۳ - علائم بلوغ در نظر حنابله و مالکیهالف ـ انزال منی (در مرد و زن). ب ـ انبات، نبات شعر خشن بر عانه (در مرد و زن). ج ـ سن یعنی رسیدن به ۱۵ سال (در مرد و زن). د ـ حیض (در زن). هـ ـ حمل (در زن). [۱۰۹]
شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، میزان الکبری، ج۲، ص۷۸.
۱۴ - علائم بلوغ در نظر ابوحنیفهالف ـ احتلام (در مرد و زن). ب ـ سن یعنی رسیدن به ۱۸ سال در پسر و ۱۷ سال در دختر. رأی ابوحنیفه شایان تأمل است که بلوغ پسر را در ۱۸ سالگی (روایت ابویوسف و حسن بن زیاد) یا ۱۹ سالگی (روایت محمد بن حسن) و بلوغ دختر را در ۱۷ سالگی میدانست. [۱۱۰]
جصاص، احمد، مختصر اختلاف العلماء، ج۳، ص۶۲۵، به کوشش نذیر احمد، بیروت، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۶م.
در سده ۳ق/۹م، داوود اصفهانی، بنیانگذار مکتب ظاهری ملاک قرار دادن سن برای تحقق بلوغ را مخالف مضمون روایات «رفع قلم از صبی» شمرد. به نظر وی، مادام که نشانههای جسمی بلوغ در فرد ظاهر نشوند، هر چند سال که بر او بگذرد، بالغ نشده است. ج ـ احبال در پسر و حبل در دختر. د ـ انزال (در پسر). هـ ـ حیض (در دختر). ۱۵ - فهرست منابع(۱) آبی، حسن، کشف الرموز، به کوشش علی پناه اشتهاردی و حسین یزدی، قم، ۱۴۰۸ق. (۲) ابن ابی شیبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال یوسف حوت، ریاض، ۱۴۰۹ق. (۳) ابن ادریس، محمد، السرائر، قم، ۱۴۱۰ق. (۴) محمد بن عربی، احکام القرآن، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. (۵) محمد بن عربی، عارضه الاحوذی، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م. (۶) ابن قاسم، عبدالرحمان، المدونه الکبری، قاهره، ۱۳۲۳ق. (۷) ابن قدامه، عبدالله، المغنی، بیروت، دارالکتاب العربی. (۸) ابن مرتضی، احمد، البحر الزخار، به کوشش عبدالله جرافی، بیروت، ۱۳۹۵ق/۱۹۷۵م. (۹) ابن ندیم، الفهرست. (۱۰) ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، المهذب، بیروت، دارالفکر. (۱۱) بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، به کوشش محمد تقی ایروانی، نجف، ۱۳۸۴ق. (۱۲) بخاری، محمد، صحیح، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م. (۱۳) بلوغ دختران، به کوشش مهدی مهریزی، قم، ۱۳۷۶ش. (۱۴) جصاص، احمد، مختصر اختلاف العلماء، به کوشش نذیر احمد، بیروت، ۱۴۱۷ق/ ۱۹۹۶م. (۱۵) حرعاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، ۱۴۱۲ق. (۱۶) راوندی، سعید، فقه القرآن، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۵ق. (۱۷) زرکشی، محمد، المنثور، به کوشش محمد حسن اسماعیل، بیروت، ۱۴۲۱ق/۱۰۰۰م. (۱۸) سبحانی، جعفر، البلوغ، قم، ۱۴۱۸ق. (۱۹) سرخسی، محمد، الاصول، به کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباددکن، ۱۳۷۲ق. (۲۰) سعید بن منصور، السنن، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بمبئی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۲م. (۲۱) سیوطی، الاکلیل، به کوشش سیف الدین عبدالقادر کاتب، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. (۲۲) شافعی، محمد، الام، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، دارالمعرفه. (۲۳) صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، ۱۳۹۴ق. (۲۴) صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۲۵) طحاوی، احمد، شرح معانی الا¸ثار، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. (۲۶) غنیمی، عبدالغنی، اللباب، به کوشش محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. (۲۷) فیض کاشانی، محمد محسن، مفاتیح الشرائع، به کوشش مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۱ق. (۲۸) قانون مجازات اسلامی. (۲۹) قانون مدنی. (۳۰) قرآن کریم. (۳۱) کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، چ سنگی، ۱۳۱۷ق. (۳۲) مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، ۱۳۶۸ش. (۳۳) مراغی، عبدالفتاح، العناوین، قم، ۱۴۱۸ق. (۳۴) مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۶ق/ ۱۹۵۶م. (۳۵) نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق. (۳۶) نراقی، احمد، عوائد الایام، قم، ۱۴۰۸ق. (۳۷) نووی، یحیی، المجموع، جده، مکتبه الارشاد. ۱۶ - پانویس
۱۷ - منابعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۲، ص۱۳۵- ۱۳۷ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلوغ»، شماره۵۰۶۴. جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۶۱-۶۲. |